درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
بچه های شاد و باحال 123
بچه های شاد و باحال .شاد باشید
سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : یاسمین
سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : یاسمین
دیشب رو یه کاغذ نوشتم: دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : یاسمین
سلام دوستان خوبم خوشحال میشم اگه در نظرسنجی شرکت کنید . هر کسی هم میخاد تو یکی از نظرا بنویسه تا لینکش کنم ........ بای فقط یک چیزی یادم رفت من هر روز البته تو تابستون می اپم. بایییییییییییییییییییی دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 19:44 :: نويسنده : یاسمین
دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : یاسمین
* * * * * * * * * * * * * * * * پسر داییم کلاس اوله کار خیلی بدی کرده بود داییم داشت دعواش میکرد و یکی زد تو گوشش، خالم رفت وساطت کنه پسرداییم گفت عمه زنگ بزن ۱۱۰ بیاد این دیوونه رو ببرن تیمارستان دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : یاسمین
ظرف آجیل هایی که تو مهمونی ها جلوی من میذارن به ترتیب زیر خورده میشه ۱-بادوم هندی(البته اگه داشته باشه) دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 19:23 :: نويسنده : یاسمین
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ ﺍﻧﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞﺩﺳﺘﯿﺶ!!! ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟ ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ =)) دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : یاسمین
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید! دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : یاسمین
اگر پسرا نبودن کی مامان رو دق می داد؟ دختر ایراااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی ب دختر بودنت افتخاااااااااااار کن عزیزم دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : یاسمین
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه میخوام. بابی پسر خیلی
شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه
رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره.
مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه
به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که
یهدوچرخه بهم بدی. دوستدار تو - بابی
گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.
نامه شماره دو :
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه
تولدم یه دوچرخه بهم بده. بابی
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین
پاره اش کرد.
نامه شماره سه :
سلام خدا
دوچرخهبهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم. بابی
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه
همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم
کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از
شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و
مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
نامه شماره چهار :
سلام خدا
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 17:25 :: نويسنده : یاسمین
روزی به رضا شاه خبر دادند که نرخ درشکه خیلی زیاد شده. رضاشاه تا این خبر را شنید لباس مبدل شخصی پوشید و رفت میدان توپخانه. و یک درشکه چی را صدا کرد و گفت چـقـدر میگیری تا شمیران بری؟ دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 17:5 :: نويسنده : یاسمین
یک عدد بین 1 تا 9 انتخاب کنین. ضرب در 3 کنین حالا بعلاوه 3 کنین بازم ضربدر 3 کنین. الان دورقم عدد بدست امده رو با هم جمع کنین. این شخص الگوی شما تو زندگیتونه. 1-ادیسون 2-ناپلئون 3-مارادونا 4-چایکو فسکی 5-انیشتین 6-ال پاچینو 7-گاندی 8-گراهام بل 9-پینوکیو 10-کوروش کبیر باورش سخته اما این شخص اسطوره خیلی هاست... صفحه قبل 1 صفحه بعد |
|||||||||
![]() |